هنرهاى تجسمى

نقش طراحى در هنرهاى ديگر

نقش طراحى در هنرهاى ديگر - بورس صنایع دستی

نقش طراحى در هنرهاى ديگر

هنرمندان رشته‌هاى مختلف براى رسيدن به هدف نهايى خود با کشيدن طرح‌ها و تجربه‌هاى بصرى به شکلى که دقيقاً مورد نظر آنهاست، به اين مهم مى‌رسند.

در ضمن، با اين کار، راحت‌تر و سريعتر انديشه‌هاى خويش را مطرح مى‌سازند و گسترش مى‌دهند؛ نيز اشتباهات احتمالى خود را برطرف مى‌کنند. در آثار تمام هنرمندانى که در هنرهاى ديگرى چون نقاشى، مجسمه سازى، معمارى، طراحى صحنه، طراحى صنعتى و مانند آن فعاليت دارند، طراحى نقش عمده و اساسى دارد.

جريان خلق يک اثر تجسمى و هنرى، به طور خلاصه، شامل مراحل متعددى از طرح‌هاى اجمالى و تجربى است که به تدريج پالوده مى‌شود و به انتخاب نهايى نزديکتر مى‌گردد.

در ادامه به نقش طراحى در بعضى از هنرها مى‌پردازيم.

نقش طراحى در هنرهاى ديگر (نقاشى):

 بخش اعظم کاربرد طراحى در زمينه هنر نقاشى است. طراحى و نقاشى تقريباً مسير مشترکى طى نموده‌اند؛ ضمن آنکه داراى ويژگى‌هاى مشترک فراوانى هستند.

پيش از آن که نقاش به تصوير کردن نهايى اشيا يا اشکال موردنظر خويش بپردازد، طرح‌هاى مختلفى از آن تهيه مى‌کند. اين امر نشانگر آن است که نقاش در پى به‌دست آوردن تسلط و نظارت بيشتر و کامل‌تر بر کار خود است. او در ابتداى کار، پاره‌اى طراح‌هاى اجمالى خيالى يا واقعى تهيه مى‌کند؛ سپس عناصر و اصول بصرى (به عناصرى چون: خط، نقطه، سطح و… عناصر بصرى و اصولى همچون: تعادل، تناسب، هماهنگى، وحدت و … «اصول طراحى» می‌گويند ) مختلفى که ممکن است در اثر خود بگنجاند را مى‌آزمايد؛ آنگاه ترکيب‌بندى‌هاى احتمالى کارش را بررسى مى‌کند و در آنها عناصر هنرى لازم را مى‌آزمايد.

عناصر موجود در تابلو

در يک تابلو، نقاش مى‌تواند برخى از عناصر موجود در تابلو را تا حدودى خلاصه کند، جزييات زايد بصرى را حذف نمايد و در نتيجه، تصويرى روشن به بيننده عرضه کند. او در اين کار همانند طراح است؛ با اين تفاوت که ابزار متفاوت‌ترى، در اختيار دارد که همان «رنگ» است؛ هرچند که گاهى عنصر رنگ نيز نمى‌تواند تفاوت واقعى بين طرح يا نقاشى باشد. امروزه گاهى با عناصرى روبه رو مى‌شويم که مرز سنتى بين طراحى و نقاشى در آنها تا حدود زيادى از بين رفته است.

نقش طراحى در هنرهاى ديگر (مجسمهسازى):

مجسمه‌سازى مى‌تواند نوعى طراحى سه‌بعدى باشد که در آن به جاى ابزار طراحى از ابزار کار مجسمه‌سازى مانند: چکش، سنگ، چوب؛ گل نرم و نظير آن استفاده مى‌شود. علاوه بر آن، طرح‌هايى که به صورت اتود يا طرح مقدماتى يک مجسمه، از جهت‌هاى مختلف تهيه مى‌شوند و يا در هنگام تراش و حجم دادن به سنگ يا چوب، يا کار با گل و گچ و افزودن يا کاستن مواد، همه به نوعى طراحى به شمار مى‌آيند.

از طريق طراحى، مى‌توان اصلاحات فراوانى در مجسمه انجام داد. مجسمه‌ساز با کم و زياد کردن گل يا موم، حجم مورد نظر را به دست مى‌آورد و در واقع آنرا طراحى مى‌کند. حتى هنگامى که يک مجسمه مفتولى ساخته مى‌شود آن هم به نوعى طراحى به شمار مى‌آيد. هر مجسمه مانند تمام اشياى سه‌بعدى و حجم‌دار داراى زواياى متعدد قابل رؤيت است و از هر زاويه‌اى مانند تابلوى نقاشى يا طراحى است که در سطح دو بعدى مى‌توان آن را ترسيم کرد.

ميکل آنژ (دورە رنسانس،) مجسمه سنگى ــ بردە جوان- بورس صنایع دستی

روش گل يا موم، به نسبت ساير روش‌هاى مجسمه‌سازى آزادتر و تجربى‌تر است و پيکر تراش مى‌تواند هرگونه اصلاحى در آن صورت دهد؛ از اين رو، مجسمه‌سازى با اين مواد، به طرح‌هاى مقدماتى و اوليه در طراحى بيشتر شبيه است . هر چند مجسمه‌ساز معمولاً در مراحل اوليه و قبل از ساخت نيز همانطور که ذکر شد براى مطالعه بهتر و تصحيح معايب احتمالى اثر نهايى خود از اتودها و طرح‌هاى اوليه بسيار سود مى‌جويد .

در ادامه مطالعه کنید  طراحى به معناى ديزاين
هنرى مور، اسکيس رنگى براى مجسمه- بورس صنایع دستی

نقش طراحى در هنرهاى ديگر (معمارى):

وجه اشتراک معمارى و پيکر تراشى، سه بعدى بودن آنهاست در معمارى، موضوع اصلى و اوليه، ايجاد فضاهاى بسته‌اى است که انسان را از مخاطرات محيط محفوظ نگاه دارد. ابتدايى‌ترين واحد ساختمانى يعنى خانه، مکانى است سقف دار که در آن، انسان مى‌تواند بخوابد، غذا تهيه کند، کار کند و از گرما و سرما محفوظ بماند.

بعدها با گسترش شهرنشينى و پيشرفت فرهنگ و تمدن، معمارى با اشکال و کارکردهاى ديگرى پديدار گرديد؛ از جمله: ساخت بناهاى تفريحى، بهداشتى، زيارتى و مانند آن که به کارکردهاى قبلى معمارى افزوده شد. در شکل و سبک ساخت بناهاى عمومى و خصوصى، علاوه بر کارکرد و کاربرد اجتماعى خاص، سليقه و خواسته گروه يا افرادى که آن را طراحى مى‌کنند دخالت دارد.

افزون بر آن، سنت‌هاى فرهنگى جامعه مورد نظر که اغلب آنها تحت تأثير عوامل ملى، جغرافيايى و مذهبى جامعه هستند، در شکل‌دهى اثر معمارى نقش دارند. هر قدر شناخت هنرى و زيباشناختى و ذوق معمار زيادتر باشد به همان اندازه جنبه هنرى و زيباشناختى آثار افزونتر خواهد شد، بنابراين، ديگر کاربرد آثار و بناها درنظر نخواهد بود، بلکه آن چه توجه آدمى را جلب مى‌کند زيبايى آن آثار است و تنها از منظر زيباشناختى ارزيابى مى‌شوند.

جنبه فنى و هنرى

 با اين همه، معمار مجبور است به هر دو جنبه فنى و هنرى، احاطه کافى داشته باشد. معماران از طراحى براى ساخت پروژه بنا استفاده مى‌کنند.

طرح‌ها ابتدا ممکن است اسکيس‌هاى خامى بيش نباشند، اما در ادامه ظريفتر و کاملتر مى‌شوند و به شکل مطلوب در مى‌آيند. هنگام طراحى و ترسيم نقشه براى ساختمان، هرچه به مراحل نهايى نزديکتر مى‌شويم جزيياتى نظير محل درها، پنجره‌ها و مانند آن، همچنين ابعاد آنها بايد با دقت بيشترى مشخص شود.

اين امر بسيار مهم است که نقشه دقيقاً بيانگر ابعاد و مقياس‌ها باشد، زيرا بيننده يا سفارش دهنده بايد بتواند به وسيله نقشه، وضع و حالت ساختمان را مجسم نمايد معمولاً سفارش دهندگان طرح يا معمارى، توانايى تجسم فضايى را ندارند و يا براى اين کار تعليم نديده‌اند.

معماران گاهى همراه نقشه کار، يک طرح يا نقاشى را ضميمه مى‌کنند تا به وسيله آن بتوانند ساختمان را به صورت سه بعدى و تمام شده مشاهده نمايند.

حتى گاهى مدلهاى کوچک (ماکت) نيز تهيه مى‌کنند.

آنتونى گائودى - نـمازخانه کلونياگوئل بـارسلونا  ــ (1914ــ  1898م) نـمونه  معمارى خلاقانه. گائودى مى‌خواست به صورتى امروزى و با ترکيب خلاقه، آثار بزرگ معماران سدههاى ميانه «گوتيک» را ادامه دهد.
لوکوربوزيه ــ نمازخانه  نوتردام دومات ــ بين سال هاى  1950الى 1955ــ نماى جنوبى
 اپراخانۀ سيدنى
جورن اوتزن طراحى براى اپراخانۀ سيدنى، 1956ــ شامل نقشه (الف،) نماى شرقى (ب) و فضاى داخلى (ج) ساختمان

نقش طراحى در هنرهاى ديگر (عکاسى):

عوامل متغير و بسيارى وجود دارند که عکاس با انتخاب آنها مى‌تواند ديدگاه خود را در تصوير اعمال کند. بيشتر عکاسان حرفه‌اى طراحى کارشان را در ذهن خود ترسيم مى‌کنند.

تفاوت طراح با عکاس شايد در اين است که طراح، گستره و صفحه سفيدى در اختيار دارد تا تصاوير ذهنى‌اش را به آن بکشد، اما عکاس از تصويرى شروع مى‌کند که پيشاپيش کامل است و رو به روى آن قرار دارد. عکاس با «ديدن» و «يافتن» تصوير به ظاهر کامل زمينه‌اى در اختيار دارد که براى مثال، نقاش، بوم سفيد يا يک صفحه خالى را پيشروى خود دارد. ذهن عکاس در هنگام عکاسى داراى عملکردى بسيار فعال است که عکاس را قادر مى‌سازد در يک لحظه تصوير را در اختيار بگيرد.

سعى و تلاش

رسيدن به اين حالت، با سعى و تلاش ميسر است. او در نتيجه اين حالت ذهنى، کم کم به سمت موضوعات خاصى پيش مى‌رود که به آن تمايل بيشترى دارد. در عکاسى، ساختمان تصويرى عکس را مى‌توان براساس غريزه فطرى و هنرى پرورش يافته به نمايش درآورد و با استفاده صحيح از ابزار عکاسى و نمايش عناصر بصرى (تجسمى) جهت‌داده‌شده، به نتايجی شبيه يک طراحى يا هر وسيله تجسمى ديگر رسيد. با همه شباهت‌هاى موجود ناگزير بين عکاسى و ساير هنرهاى بصرى، عکس نه طراحى است، نه معمارى. عکاسى بيش از هر چيز، نوعى گزينش و انتخاب است.

در ادامه مطالعه کنید  طراحى به معناى دراوينگ (کشيدن خطوط بر روى سطح )
هانرى کاتيه برسون ــ فرانسوى ــ عکس به سال 1932م

طراحى گرافيک و تصوير سازى:

با ابداع حروف مخصوص حروف چينى براى چاپ و توسعه اين صنعت (از اواسط قرن  15م،) به طور کلى زمينه براى پيدايش طراحى گرافيک مهيا شد. طراحى گرافيک يکى از ده‌ها کارى بود که پيشگامان اوليه چاپ، خود ناگزير آن را انجام مى‌دادند.

طراحى گرافيک به صورتى که امروزه مى‌شناسيم، تا زمان انقلاب صنعتى در اروپا، وجود نداشت، در اين زمان با پيشرفت فنون چاپ و کاغذ سازى، امکان استفاده از تزيينات و تصاوير بديع همراه با متن نوشته شده، ميسر شد. کم‌کم طراحان گرافيک سعى کردند تا اصول چاپ را فراگيرند و کار خود را با چاپخانه‌ها هماهنگ سازند.

اين همکارى، دليل اصلى پيشرفت و بهبود طراحى براى چاپ در دوره معاصر است. طراحى گرافيک شاخه‌هاى بسيارى را در بر مى‌گيرد؛ از جمله: طراحى حروف، نشانه (آرم،) پوستر، تصويرسازى، بسته‌بندى، سربرگ، طرح روى جلد کتاب و نظير آن. طراح گرافيک يا گرافيست براى يافتن راه‌حل نهايى در کار خود، پيش‌طرحهاى کوچکى از کار تهيه مى‌کند که در واقع کوچک شده يا نمونه‌اى از طرح اصلى است. اين طرح‌هاى اوليه، در مرحله شروع کار گرافيست بسيار سودمند هستند، زيرا آنان  به وسيله آن، راه حل‌هاى مختلف يا تغييرات لازم را مى‌آزمايند.

بسيارى از طرح‌ها را به سبب کوچکى مى‌توان در زمان کوتاهى تهيه کرد، تغييرداد يا يکجا و يکباره آنها را کنار هم چيد و براساس آنها، در نهايت تصميم گرفت.

پس از تهيه طرح‌هاى کوچک، از ميان آنها طرح مناسبى انتخاب مى‌گردد و از روى آن در مقياس نهايى و اصلى، طرح يا کار نهايى اجرا مى‌شود؛ سپس با متن ترکيب مى‌گردد. اين نوع طرحها را «لى آوت» مى‌نامند، که معناى تقريبى آن، آرايش کلى صفحه است.

  آندره  پاگوفسکى  (لهستان)  ــ  پوسترى  براى  يک  فيلم  (يک  لى آوت  با  طرح‌ها  و  پيش طرح‌هاى اوليه

تصويرسازى(ايلوستراسيون:)

برخى از طراحان و نقاشان، افزون بر خلق تابلوهاى نقاشى يا طراحى، به تصويرسازى و مصورسازى مطبوعات يا کتاب مى‌پردازند، اما هنرمندان متخصص اين کار، پابه‌پاى طراحان گرافيک، به صورت حرفه‌اى، صرفاً به تصويرسازى مشغول‌اند. تصويرسازى انواع گوناگونى دارد که از آن جمله است شرح نحوه کار ماشين تا تصويرسازى يک قطعه شعر يا داستان يا يک کتاب خاص که هر يک با شيوه‌اى خاص صورت مى‌گيرد.

هنرمندان، نقاشان و طراحان بزرگى در مقاطعى از زندگى و هنرشان به تصويرسازى روى آورده‌اند. نتيجه فعاليت آنها در اين حيطه داراى ارزش‌هاى فراوانى است که در واقع تجربه‌گرى و غنا را به اين رشته افزوده‌اند. آن آثار با آن که به قصد تصويرسازى آفريده شده‌اند، امروزه آثارى با ارزش مستقل تلقى مى‌شوند که در واقع کارکردى زيبا شناختى يافته‌اند، و در گالرى‌ها، موزه‌ها و ساير مراکز حفظ و نگهدارى مى‌شوند.

براد هالند- بورس صنایع دستی
طراح تمبر ــ مارک  ِهس ــ تصوير سازى به مناسبت بيستمين کنگرە جهانى پست

طراحى صنعتى (ديزاين:)

«به طور کلى، تاريخ طراحى صنعتى، بررسى تلاش بى وقفه هنرمندان و طراحان، به منظور نزديک سازى مهارت ماشين و تفکر هنرمند طراح با درنظر گرفتن خواسته‌هاى استفاده کنندگان در ابعاد مختلف است» طراحى صنعتى نشانگر رابطه با محيط و موقعيت کار، نيز تطبيق دستگاه‌ها و تجهيزات فنى با نيازهاى جسمانى مصرف کننده است؛ مانند طراحى گوشى تلفن که متناسب با دست و صورت ساخته شده است.

در طراحى صنعتى، فرايند طراحى هميشه فردى نبوده گاهى نيز گروهى و جمعى است. قدمت تاريخ طراحى صنعتى، به ايجاد اولين اتحاديه‌هاى صنفى در قرون وسطى برمى‌گردد. در اواسط قرن هيجدهم ميلادى، در طراحى محصول، به جنبه تجارى بيشتر از جنبه هنرى توجه شد، از اين رو، کيفيت محصولات پايين آمد.

در قرن 19 و به هنگام انقلاب صنعتى، بين طراحى و توليد محصول، بسيار فاصله افتاد، زيرا طراحى و تزيينات ناشيانه، شکافى بين سبک کار و کارکرد محصول ايجاد نمود. هسته اوليه طراحى صنعتى مربوط به مدرسه «باوهاوس» در آلمان است. اين مدرسه در اوايل قرن بيستم تأسيس شد و تعاليم آن برگرفته از جنبش انگليسى هنرها و صنايع دستى در قرن  19بود. در باوهاوس، تلاش‌هايى به منظور ايجاد وحدت بين هنرمند و صنعتگر صورت گرفت که تأثير آن هنوز نيز پابرجاست.

به تدريج، طراحى صنعتى در نزد صنعتگران و مردم اهميت روزافزونى يافت؛ به گونه‌اى که محصولات توليدى بخشى از جهان تصويرى اطراف ما شدند. برخى از صنعتگران و کارخانه‌داران نيز دريافتند که لزوماً توليد محصولات طراحى شده از محصولات طراحى نشده گرانتر تمام نمى‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *